قانون GENIUS استیبلکوینها را از ابهام خارج کرد، اما چالش کاربردپذیری همچنان باقی است
با تصویب قانون GENIUS، استیبلکوینها دیگر در منطقه خاکستری نظارتی قرار ندارند، اما چالشهای مربوط به کاربردپذیری همچنان پابرجاست.

به نقل از فوربز، با تبدیل لایحه جینیِس به قانون، استیبلکوینها از وضعیت
نامشخص نظارتی خارج شدند. این امر موجی از جستجوهای گوگل را به دنبال داشت: کاربران، توسعهدهندگان،
فرصتطلبان و رهبران تجاری به دنبال درک این موضوع هستند که قانونی شدن استیبلکوینها در سیستم مالی آمریکا چه
معنایی دارد. اما این افزایش جستجو تنها ناشی از خوشحالی نیست، بلکه بیشتر به سردرگمی در جهتیابی مربوط است.
با فروکش کردن تیترهای خبری، جستجوگران احتمالاً با شفافیت مواجه نخواهند شد، بلکه با همان تنگنای پذیرش مواجه
میشوند که سالهاست در فضای وب۳ وجود دارد: ابزارهای وب۳ هنوز برای عموم مردم قابل استفاده، مفید یا حتی قابل
فهم نیستند.
قانون جینیِس: نقطه عطفی در قانونگذاری
قانون جینیِس با حمایت دوحزبی (۶۸ رأی موافق در برابر ۳۰ رأی مخالف در سنا و ۳۰۸ رأی موافق در برابر ۱۲۲ رأی مخالف
در مجلس نمایندگان) در اواسط ژوئیه به سرعت به قانون تبدیل شد. این قانون چارچوب قانونی روشنی برای استیبلکوینها
ایجاد میکند: الزام به ذخایر دلاری یا معادل دلار، ثبت صادرکنندگان و رعایت قوانین مبارزه با پولشویی (AML). این لحظه
مشابه روزهای اولیه اینترنت تجاری پس از نتاسکیپ است: فناوری دیگر مورد تردید نیست، اما تجربه کاربری همچنان
ناکافی است. فضای بلاکچین نیز اکنون از نظر فنی بالغ و از نظر قانونی تأیید شده است، اما برای کسبوکارها و افراد
عادی تقریباً غیرقابل استفاده باقی مانده است. این مشکل مختص استیبلکوینها نیست، بلکه مسئلهای در کل وب۳
است.
کاربران جدید به دنبال کارایی، نه سفتهبازی
برخلاف موجهای سفتهبازانه سالهای ۲۰۱۷ یا ۲۰۲۱، نسل جدید کاربران برای کسب سودهای معاملاتی وارد این فضا
نمیشوند. آنها به دنبال انجام کارها هستند: انتقال سریعتر پول، خودکارسازی قراردادها، کاهش موانع در جریانهای کاری
جهانی. آنها به دلیل قابلیت برنامهریزی استیبلکوینها بهعنوان پول قابل برنامهریزی وارد میشوند که فرصتهای جدیدی
در مالی، لجستیک، کسب درآمد برای تولیدکنندگان محتوا و غیره ایجاد میکند. اما این وعده به سرعت با اکوسیستم
پراکنده، پر از اصطلاحات فنی و پیچیده مواجه میشود. تلاش برای ایجاد یک توافق امانی روی زنجیره، خودکارسازی
پرداختها بر اساس نتایج تأییدشده یا حتی اجرای حقوق و دستمزد با استیبلکوینها با دیواری از پیچیدگی مواجه
میشود. برای توسعهدهندگان، این به معنای نیاز به یکپارچگی است؛ برای کاربران، به معنای کنار کشیدن.
کلید واقعی نه در قانونگذاری، بلکه در عملکرد است
صنعت بلاکچین مدتهاست که قراردادهای هوشمند را با قابلیت برنامهریزی برابر میداند، اما هرکسی که سعی کرده یک
قرارداد مستقرشده را بهروزرسانی یا تطبیق دهد، میداند که این سیستمها چقدر شکننده هستند. این سیستمها تکامل
نمییابند، بلکه صرفاً اجرا میکنند. این سفتوسختی دلیل اصلی است که بسیاری از موارد قابل استفاده هنوز در حد
تئوری باقی ماندهاند. آنچه کم است، لایهای از هوش برنامهپذیر است: سیستمهایی که نه تنها وضعیت را ثبت و تأیید
میکنند، بلکه میتوانند درباره آن استدلال کنند، با شرایط متغیر سازگار شوند و بر اساس آن عمل کنند. تصور کنید
جریانهای کاری خودکاری که به دادههای دنیای واقعی پاسخ میدهند، منطق تجاری ماژولار و قابل استفاده مجدد، و
زیرساختی که پیچیدگی را بدون به خطر انداختن شفافیت مخفی میکند. این ایدهای حاشیهای نیست، بلکه دیدگاهی
مشترک میان توسعهدهندگان و سرمایهگذاران جدی در این فضا است: اگر پول قابل برنامهریزی ورودی است، زیرساخت قابل
برنامهریزی خروجی گمشده است. این بافت همبند برای اتصال پیروزیهای سیاستی مانند قانون جینیِس به پذیرش واقعی
کاربران ضروری است.
پول قابل برنامهریزی نیازمند زیرساخت قابل برنامهریزی است
مرحله بعدی وب۳، تمرکززدایی فقط صرفاً بهخاطر خود تمرکززدایی نیست. بلکه درباره ساخت سیستمهایی است که واقعاً
از گزینههای سنتی بهتر عمل کنند: تسویه سریعتر، هزینههای کمتر، قابلیت اطمینان بالاتر، شفافیت بیشتر. این چیزی
است که کسبوکارها و تولیدکنندگان محتوا میخواهند. حالا که قانونگذاری خطر قانونی را کاهش داده، کاربران نیز همین
را مطالبه خواهند کرد. اگر تجربهای پراکنده، فنی و کمارزش باقی بماند، کاربران نخواهند ماند و هیچ میزان مشوق توکنی یا
انجمنهای حاکمیتی نمیتواند آنها را متقاعد کند. شرکتها راهحلهایی میخواهند که مشکلاتشان را بهتر، سریعتر یا
ارزانتر حل کنند.
وقتی رعایت قوانین دیگر سخت نیست
این لحظه برای استیبلکوینها فراتر از یک داستان سیاستی است. ما از مانع اولیه عدم قطعیت نظارتی عبور کردهایم. حالا
کار اصلی آغاز میشود: ساخت وب۳ بهگونهای که قابل استفاده، مقیاسپذیر و مرتبط باشد. پذیرش زمانی رخ خواهد داد که
یک کسبوکار جریان کاری را خودکار کند، یک تولیدکننده محتوا جریان پرداخت مستمر راهاندازی کند، یا یک مدیر مالی
فاکتورهای برونمرزی را روی زنجیره تسویه کند، بدون نیاز به استخدام توسعهدهنده سالیدیتی.