دسته‌بندی نشده

چگونه خیانت KIKI منجر به تصاحب جامعه شد

تحقیقی که پروژه KIKI را از یک کلاهبرداری ۳ میلیون دلاری به پروژه‌ای تبدیل کرد که اکنون کاملاً توسط همان جامعه‌ای که به آن خیانت کرده بود مصادره شده است، نه با نقشه راه یا برنامه راه‌اندازی مجدد شروع شد، بلکه با تخلیه کیف پول جیمز آفانته آغاز گردید.

یازدهم ژانویه، حدود ساعت ۳ بعدازظهر بود که جیمز با پنج کلمه به تیم پیام داد: «بچه‌ها، کیف پولم هک شده.» تمام توکن‌های او فروخته شدند و قیمت سقوط کرد. جیمز یکی از اعضای اصلی تیم اولیه KIKI بود، نه فقط یک چهره، بلکه هسته اصلی پروژه. و ناگهان، همه چیز از بین رفت.

به جای درخواست همدردی، گزارش شده که جیمز ساعت‌های لوکس خود را فروخت تا تا حد امکان KIKI خریداری کند. مسئله ارزش نبود، مسئله اعتماد بود. اما دقیقاً همان اعتماد بود که شروع به شکستن کرد. فروش توکن‌ها بیش از حد تمیز و سریع بود. هکرها معمولاً اینقدر سریع عمل نمی‌کنند. و در خلوت، مردم زمزمه می‌کردند که شاید جیمز خودش این کار را انجام داده است.

وقتی این زمزمه‌ها بلند شد، جیمز دوباره به تیم مراجعه کرد و گفت: «مردم من را متهم می‌کنند که این یک هک خودساخته است. من به کمک نیاز دارم. باید بفهمم واقعاً چه اتفاقی افتاده است.»

جامعه ابزار ردیابی را به سلاح پزشکی قانونی تبدیل می‌کند

در زمان حمله، جامعه در حال ساخت یک ردیاب تخصیص اولیه بود، ابزاری برای نظارت بر حرکت توکن‌ها میان KOLها و مشارکت‌کنندگان. این ابزار به ربات KIKI PI تبدیل شد. قرار نبود برای بررسی سرقت استفاده شود، اما آنها بلافاصله آن را تطبیق دادند. از آنجا که کیف پول جیمز بخشی از تخصیص تیم بود، آنها دید کامل داشتند.

توکن‌های سرقت‌شده از چندین کیف پول عبور کردند، اما تیم متوجه یک کیف پول در این میان شد که قبل و بعد از هک با کیف پول جیمز در ارتباط بود. جیمز به آدرس نگاه کرد و یخ زد. گفت: «این کیف پول دوست من است.» این ارتباط همه چیز را تغییر داد.

آنها یک محقق بلاکچین استخدام کردند تا آن را تأیید کند. همه قطعات با هم جور درآمدند. توکن‌ها از طریق کیف پول آن دوست عبور کرده بودند. بنابراین یک تله گذاشتند. آنها دوست جیمز را با یک معامله تجاری جعلی به مالزی دعوت کردند. وقتی او حاضر شد، با او روبرو شدند. آنها لاگ تراکنش‌ها، مسیر کیف پول‌ها، تصاویر صفحه و یک ردپای دیجیتال از تمام حرکات داشتند.

آن مرد همه چیز را انکار کرد. اما هیچ‌یک از حرف‌هایش منطقی نبود. پاسخ‌هایش با هم همخوانی نداشت. آنها درخواست کردند تلفن همراهش را ببینند. او تردید کرد، اما در نهایت آن را تحویل داد. در گالری او، تصویری از انبوهی پول نقد پیدا کردند، به اندازه‌ای که می‌توانست هزینه یک خانه را تأمین کند.

پرسیدند: «این پول از کجا آمده؟» او گفت از کارهای ساختمانی است. اما جیمز به یاد آورد که همین فرد تنها چند روز پیش ورشکسته بود. حالا او یک ماشین جدید و پول نقد داشت. سپس آنها زمان‌ها را بررسی کردند. آن مرد یک واریزی بزرگ در ساعت ۷:۰۲ عصر دریافت کرده بود. تا ساعت ۷:۰۳ عصر، پول ناپدید شده بود. او منتظر آن بود.

وقتی فشار را بیشتر کردند، او شکست. گفت: «من بودم. همیشه به تو حسادت می‌کردم، جیمز. تو هیچ‌وقت مرا در چیزی شریک نکردی. من چیزی را می‌خواستم که تو داشتی.» او محل‌های اختفا را لو داد. به آنها گفت پول کجاست. آنها فوراً فردی را به فیلیپین فرستادند تا پول را بازیابی کنند. به لطف ربات KIKI PI، آنها از قبل محتمل‌ترین مکان‌ها را می‌دانستند. در عرض چند روز، بیشتر توکن‌ها و وجوه سرقت‌شده تحت کنترل تیم قرار گرفت.

چگونه جامعه بخشی از پول و دارایی‌های خریداری‌شده با پول سرقت‌شده را بازیابی کرد

جامعه رهبری اصلی KIKI را کنار می‌زند

پس از ماجرای جیمز، توجهات به سوی جی ها، بنیانگذار اصلی پروژه، بازگشت. او قبلاً ناپدید شده بود. اما ماه‌ها قبل، جی در چت‌های خصوصی اعتراف کرده بود که توکن‌های KIKI را به صورت خارج از صرافی (OTC) فروخته است. این توکن‌ها قرار بود قفل باشند. اما او آنها را برای پوشش «هزینه‌های داخلی»، «پرداخت به دوستان» و «لیست شدن در صرافی‌ها» فروخته بود.

مشکل اینجا بود که KIKI بیش از ۲ میلیون دلار در خزانه داشت. دلیلی برای فروش وجود نداشت. جی سی، یکی دیگر از اعضای اولیه، این عمل را تأیید کرد. گفت: «توکن‌ها از طریق MEXC جابه‌جا می‌شدند تا از ردیابی عمومی جلوگیری شود.» این‌ها نه سوزاندن توکن‌های توسعه و نه تخصیص‌های بازاریابی بودند. این‌ها خروج‌های پنهانی بودند. حجم واقعی در نمودار جعلی بود. به همین دلیل نوسانات قیمت منطقی نبود، زیرا نمودار فعالیت‌های داخلی را پنهان می‌کرد.

در همان زمان، ربات خوشه‌های دیگری از کیف پول‌ها را شناسایی کرد که مدام ظاهر می‌شدند. آنها تصادفی نبودند. به هم مرتبط بودند. فروش‌های بیشتر. معاملات خصوصی بیشتر. هرچه بیشتر پیش می‌رفتند، بیشتر متوجه می‌شدند که جی کل اکوسیستم را به یک راه خروج پشتی تبدیل کرده بود. عموم مردم فکر می‌کردند توکن‌ها وست شده و ایمن هستند. اما اینطور نبود.

جامعه سپس شروع به قطع دسترسی‌ها کرد. کیف پول‌ها قطع شدند. حقوق ادمین‌ها لغو گردید. جی ها از ارتباطات حذف شد. برخی از حامیان اولیه شروع به تغییر موضع کردند. برخی رمزها را تحویل دادند. برخی لاگ‌های خصوصی را به اشتراک گذاشتند. برخی سعی کردند پنهان شوند، اما آسیب وارد شده بود.

یک گزارش کامل با نقشه کامل کیف پول‌ها تهیه شد. هر کسی که فروش پنهانی داشت. هر کسی که دروغ گفت. هر کیف پول قفل‌شده‌ای که واقعاً قفل نبود.

مشاهده بیشتر

نوشته های مشابه

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا